جدول جو
جدول جو

معنی متبرک کردن - جستجوی لغت در جدول جو

متبرک کردن
قداست بخشیدن، متبرک گردانیدن، تبرک دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ سَ)
مبارک گرفتن. تبرک یافتن: مردمان صقلاب که بخدای بازگردند وفرزندی را بر جایگاه عبادت وقف کنند این شریانها (شریانهایی که به اوعیۀ منی پیوسته است) ببرند تا قوت شهوت جماع از وی بریده شود و بدان تبرک کنند و گویند دعا مستجاب بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و آنجا صومعه هاست و پیوسته مجاوران میباشند و مردمان بدان خاک تبرک کنند. (تاریخ بخارا ص 68). رجوع به تبرک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متفرق کردن
تصویر متفرق کردن
پر گنتن پر گندن پر گاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبره کردن
تصویر منبره کردن
منبره کردن منبر گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارک کردن
تصویر مشارک کردن
شریک کردن سهیم ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
جای دادن، کیان دادن جای دادن، جمع کردن در یک جا: کلیه قوای خود را متمرکز کرد
فرهنگ لغت هوشیار
ستاکاندن شاخه شاخه کردن فرع چیزی قرار دادن، از چیزی مانند شاخه جدا کردن، شاخه شاخه کردن: طبیعت آن ماده را که اندر گردن پیل و خوک بکار خواست شد نگاه داشت و اندر دندانهای او متفرع کرد، منتج ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
رها کردن، وا گذاشتن، گسستن جدا شدن بریدن پیوند ترک کردن، دست برداشتن از یکدیگر، رابطه خود را با زن خویش قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرق کردن
تصویر متفرق کردن
پراکنده کردن، پراکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
تحريكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
Mobilize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متمرکز کردن
تصویر متمرکز کردن
Centralize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معتبر کردن
تصویر معتبر کردن
Dignify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
mobiliser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
ระดมกำลัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متمرکز کردن
تصویر متمرکز کردن
centralizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
সচল করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
متحرک کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
動員する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
להפעיל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
동원하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
harekete geçirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
memobilisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
सक्रिय करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
mobilitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
movilizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
mobiliseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
мобілізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
мобилизовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
zmobilizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
mobilisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحرک کردن
تصویر متحرک کردن
mobilizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معتبر کردن
تصویر معتبر کردن
dignificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی